آنرا که حلال زادگی عادت و خوست
عیب همه مردمان به چشمش نیکوست
معیوب همه عیب کسان می نگرد
از کوزه همان برون تراود که دروست
برخی مواقع حسرت این را میخورم که ای کاش مردم ایران در فضایی آزاد زندگی میکردند و می شد همه حرفها در پیشگاه ملت زده شود و مردم قهرمان ایران فرصت تشخیص و انتخاب و رای پیدا میکردند. فکر میکنم در آن صورت دیگر جایی برای لوش و لجن پراکنی ها پیدا نمیشد.
راستی این همه تهمت و افترا در مورد رهبری سازمان مجاهدین و عملکرد آن در این سالیان آخر به سفارش کیست؟ چه کسی از آن نفع میبرد و چه کسی آنرا تشویش میکند. اگر این حرفهای واقعیت دارد، چرا حتی چاپ یک عکس از خانم مریم رجوی برای ناشرش اینقدر گران تمام میشود و اینقدر بگیر و ببند راه میاندازند. چرا این حرفها در مجاری خاص زده می شود که به دست ارگانهای ذیربط خاص هم برسد و بالاخره اینبارچرا در بحبوحه مذاکرات اتمی این لجن پراکنیها اوج گرفته است وخط دهنده اصلی که همانا وزارت بدنام اطلاعات آخوندی باشد چه هدفی را دنبال میکند؟ آیا این یکنوع آتش تهیه برای پیشبرد مذاکرات پنهانی اتمی نمیباشد؟
مسلم است رژیم حاکم بر ایران برای پیشبرد اهداف خود باید هماورد اصلی خود را از میان بردارد تا دیگر مانعی در میان نباشد. چه در سطح داخلی و چه در سطح منطقهای و چه در سطح بین المللی، پس چه بهتر از این که یک عده عمله وعساکره را استخدام کرده و با وعده و وعید آنها را بخدمت بگیرد و بجان آلترناتیو خود بیاندازد. هر چه به پایان ضرب الاجل نیز نزدیک میشود بیشتر درتب و تاب افتاده و بیشتر مزدبگیران خود را وارد میکند، چرا که می داند در این مرحله باید تمام عیار بگذارد وگرنه ممکن است بعدا دیر شود و فرصت از دست برود.
رژیم حاکم بر ایران نهایت تلاشش را میکند که در وسایل ارتباط جمعی وضعیت و فضای حاکم بر ایران را طوری نشان دهد که گویا همه مسایل اساسی حل است و مردم راضی هستند. شوهای نمایشی، فیلمهای فرمایشی، صحنه های تلویزیونی سفارشی، همه و همه برای بزک کردن چهره این رژیم است و لاغیر. ولی با این کارها نمیتوان شکم مردم بیچاره را سیر کرد، کسانیکه زیر خط فقر زندگی کرده و صدایشان به جایی نمی رسد. واقعیت جامعه ایران را با اینهمه فساد و فحشا و رشوه خواری و اختلاس و…. نمیشود بزک کرد وبالاخره یکروز این ملت مظلوم بپا خواهد خاست.
ولی خیلی واضح است که همین هم برای پیشبرد همان نیاز استراتژیک و اساسی رژیم در مذاکرات اتمی است تا بتواند از به اصطلاح موضع قدرت حرفش را بزند و آن مذاکرات را با فشار کمتری پیش ببرد. وقتی همه این مسایل را کنار هم بگذاریم می شود فهمید که چرا اینقدر رژیم بر علیه تنها آلترناتیو جدی خود، لجن پراکنی میکند و این حرفها علیه رهبری سازمان مجاهدین برای چیست؟
اگر این حرفها پای در واقعیت داشت، بعد از این همه سال غیر از رژیم کسان دیگری هم آنرا بیان میکردند و بعد از ۳۷ سال از به قدرت رسیدن این رژیم باندازه کافی وقت بوده که تاریخ قضاوت خودش را بکند.
وقتی معیار را آزادی بگیرم خیلی حرفها رنگ میبازد و معیار درستی ونادرستی هر مدعی و عیار آن بسادگی مشخص میشود. تاریخ قضاوت خودش را در مورد ایران کرده و دیگر بدلخواه من وشما نیست که هر بار آنرا تغییر دهیم ویا با آن بازی کنیم.
میهنم ایران فقط با یک رژیم دمکراتیک سروسامان می گیرد، رژیمی که به آزادی مردم ایران احترام بگذارد و برای آنها حتی در مسایل خصوصی تصمیم نگیرد، حقوق زنان به آنها مسترد شود و قدرت در دست یک عده خاص که خبرگان در موردش تصمیم میگیرد، نباشد.
اما آنچه مسلم است این رژیم سخت در پی یک بند و بست تاریخی با همان بقول خودش شیطان بزرگ میباشد تا بقای رژیم خود را برای سالیان تضمین کند وجاپایی در منطقه بدست بیاورد و حداقل هژمونی منطقه ای را به کفه خود بچرخاند. پس باید هر مانعی را از سر راه برداشته و مسیر را برای خودش هموار بکند. یکی از اساسی ترین موانع همانا آلترناتیو مشروع خودش میباشد که سالیان است دارد با آن دست و پنجه نرم میکند اما هنوز موفق به نابودی آن نشده است. به همین خاطر حتی یک لحظه نیز نمیتواند به این موضوع فکر نکند و هر چه از دستش بر می آید نکند. به همین خاطر این فرهنگ مبتذل دروغ پراکنی (توسط کسانیکه تاب تحمل شرایط سخت را نداشتند) به قسمتی از این سیستم تبدیل و به اصطلاح نهادینه شده است. این لجن پراکنی ها شایسته پاسخگویی مورد به مورد نیست بلکه باید این رژیم را رسوا و اهرم اصلی آن که دجالیت، تروریسم و سرکوب باشد را در صحنه بینالمللی و داخلی افشا نمود.
آن کس که بدم گفت، بدی سیرت اوست
وآن کس که مرا گفت نکو خود نیکوست
حال متکلم از کلامش پیداست
از کوزه همان برون تراود که در اوست
بهمن فرد- ۵ فروردین ۹۴