وزارت بدنام اطلاعات آخوندی در دوران پسا مذاکرات اتمی از ترس اوج گیری قیام های مردمی، به سرکوب بیشتر و اعدام های خیابانی روزانه روی آورده است. آدم کشان این نظام پلید نیز از پشت تریبون مجلس و نمازهای جمعه، هر روز ترسشان از شقه درونی را بیان می کنند.
ترس و وحشت این جنایتکاران از چیست؟
آنها که طی دوران سیاه حاکمیت خود در سرکوب و به تاراج دادن سرمایه مردم ایران هیچ کم نگذاشته اند، پس از چه چیز در هراس و وحشت هستند؟
چه چیزی ستونهای این نظام قرون وسطائی را به لرزه در آورده است؟
پاسخ علت ترس رژیم ملایان را با نگاهی به اراجیف و سیاه مشقهایی که «به فرموده» در سایت های وزارت اطلاعات منتشر می شود، می توان یافت.
جواب در یک کلمه وحشت رژیم از مقاومت مردم ایران است و بس. مقاومتی که در مقابل این دیکتاتوری ایستاد و به الگویی انقلابی، برای زنان و جوانان ایران مبدل گشت و رژیم را مجبور به پرداخت هزینه زیادی در تمام دوران حاکمیتاش کرده است.
به رغم همه بگیر و ببندها و انواع سرکوب وحشیانه، اقشار مختلف مردم هیچ لحظه و موقعیتی را برای اعتراض از دست نمی دهند و شجاعانه در کوی و برزن با عوامل رژیم درگیر می شوند.
حقیقت چیست؟
کاشفان وزارت اطلاعات و بیت عنکبوتی ولی فقیه هر بار با وارونه گوئی خبر می دهند که تشکیلات مجاهدین این بار دیگر از بین رفته است یا از به کارگیری زور و اجبار توسط رهبران سازمان برای نگاه داشتن باقیمانده اعضای مجاهدین آن هم در اروپا و… خبر میدهند!
به یاد دارید در دوران احمدی نژاد، زمانی که برای پیش بردن دخالت های رژیم در عراق و سرکوب مجاهدین به عراق آمد، مامور رسمی رژیم در پوشش خبرنگار از او در مورد حضور مجاهدین در عراق سوال کرد و او با لحن لمپن پاسداری همیشگیاش گفت: مگر مجاهدین هنوز هستند؟!
بعد از آن شاهد حمله و هجوم مزدوران نیروی قدس به قرارگاه اشرف مجاهدین و موشک باران آن بودیم با این هدف که شاید تشکیلاتی که در این سالیان تنها کانون ایستادگی ومقاومت در برابر رژیم بوده را با نیروی نظامی بتوانند از بین ببرند.
نتیجه آن را اکنون بعد از گذشت چند سال سخت و پیچیده می توان دید. حمله به اشرف یا موشک باران لیبرتی دردی از رژیم دوا نکرد. انتقال چند گروه از مجاهدین به آلبانی و سایر کشورها نیز به ضرر رژیم تمام شد. مجاهدین به هرجا که رفتند هر کدامشان بذری از اشرف هستند و بر سرنگونی تمامیت این رژیم ضدانسانی و بنیادگرا بیشتر از گذشته اصرار می ورزند و هرچه بیشتر به دنبال اسباب کار سرنگونی این رژیم می باشند.
این ایستادگی و این قیمت دادن بر سر آرمان و اصول است که رژیم را هار و دیوانه میکند و بهتر از هر کس دیگری می داند که هیچ راه گریزی از سرنگونی محتوم خود ندارد. رژیم و مزدورانش بیهوده آب در هاون میکوبند، بیشک آنچه دیگر راه بازگشتی ندارد، مسیر سرنگونی یان رژیم هار و وحشی و ننگ بشریت است که مجاهدین سوگند خوردهاند، آنرا به زیر بکشند و چنین خواهد شد.
ح. سعیدی– آلبانی
شهریور۹۴
سایت ایران آزادفردا