تحمل زخم زبانهایی که گاهی اوقات از طرف مزدوران وزارت اطلاعات رژیم آخوندی روح آدمی را هدف قرار میهد بسیار سنگین است. بخصوص برای من که سالیان گذشته را همراه دردهاو سختیهای زیادی گذراندهام.داغ ازدست دادن مادرعزیزم، راضیه کرمانشاهی که بدلیل محاصره ضد انسانی پزشکی اعمال شده روی لیبرتی و تأخیر در معالجه پزشکی اش در عراق، سرانجام اعزام او به آلبانی آنقدر طولانی شد که دیگر کار از کار گذشته بود و چند ماه قبل در بیمارستانی در آلبانی درگذشت.
سوگ ازدست دادن دوستان و یاران عزیزم، ازجمله حنیف امامی وسیاوش نظام الملکی که از سوئد باهم به عراق رفته بودیم و آنها در حمله جنایتکارانه به کمپ اشرف که نیروهای مالکی به دستور رژیم آخوندی به اجرا در آوردند، جان خود را از دست دادند.
درد مشاهده یارانی که دراثرحملات وحشیانه نیروهای عراقی مجروح، مصدوم و مضروب میشدند، سختی انواع حصارهای پنهان وآشکارکه با هدف زجرکش کردن اعضای مقاومت ایران در اشرف و لیبرتی اعمال میشد و همچنان میشود ….
خاطرات، افکار واحساسات آن ایام، با وجود گذشت ماهها، هنوز بر ذهن و ضمیرم سنگینی میکند. حالا بعداز گذشتن از چنین طوفانها و چنین حوادثی است که مزدوران رژیم آخوندی در سایت ایران اینترلینک و در انجمن پوششی یاران ایران، مرا بعنوان ”دوست عزیز” خودشان معرفی میکنند تا من را نیز در ردیف همپیمانان رژیم منفور آخوندی قرار دهتد. البته این مکرهای پست و رندیهای واژگونه چیزی جز خوشخدمتی آشکار به رژیم آخوندی نیست.
واضح است که شخصا هرگونه گرایش به سمت رژیم سفاک ولایت فقیه را مرزبندی تاریخی هر ایرانی نیکخواه و حقطلب میدانم و بر این باور هستم که این رژیم، براساس تمامی معیارهای زمینی و آسمانی، باید هر چه سریعتر سرنگون شود. بنابرین من نیز بعنوان یک انسان آزاده، از اهداف مقاومت ایران برای سرنگونی استبداد مذهبی حاکم بر ایران کاملا حمایت می کنم.
به امید روزی که بادهای تغییر و آزادی خیمه استبداد آخوندی رابرکنند
سعید داوری- آلبانی- ۹۳